مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند *** هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم *** هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکند
با من از این هم دلت بیاعتناتر خواست، باش! *** موج را برخورد صخره کِی پشیمان میکند؟
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش است *** هرکسی او را به زخمی تازه مهمان میکند
اشک میفهمد غم ِ افتادهای مثل مرا *** چشم تو از این خیانتها فراوان میکند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند **** دردِ بیدرمانشان را مرگ درمان میکند…
مژگان عباسلو
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
poem,
abbaslo,
mozhgan,
gisoo,
مژگان عباسلو,
شعر عاشقانه,